یک روز درون رستوران چيني شـهر تهران
یک پرس غذا ! یـا خرج یک زندگی ؟!
اژدهای بزرگ اولین چیزی هست که هنگام ورود بـه یکی از قدیمـی ترین ((رستوران های چینی)) درون ایران، جدول حدس بزن 32 کتاب تاریخش معروف است نظر مراجعان
را بـه خود جلب مـی کند. جدول حدس بزن 32 کتاب تاریخش معروف است معماری و نمادهای فرهنگ چین درون سرار ساختمان بـه چشم مـی خورد.
دو نفر با کت و شلوار مشکی، مقابل درون رستوران ایستاده اند و به مـهمانان با لبخند و سلام ادای احترام مـی کنند و یکی از
آن ها کلید اتومبیل مـهمانان را به منظور پارک خودروی شان از آن ها مـی گیرد.
پشت یکی از مـیزهای کناری رستوران نشستم. جدول حدس بزن 32 کتاب تاریخش معروف است فضا با نور ملایم و موسیقی چینی بسیـار دلنشین به منظور سرو غذا بود. دیوار
رستوران پر از رنگ های قرمز و طلایی هست با نقش هایی از اژدها و درختان چینی و فضایی کـه کاملا تداعی کننده
فرهنگی متفاوت به منظور مـهمانان است.
منوی غذا را از پیشخدمت رستوران گرفتم؛ وقتی با پیشخدمت صحبت مـی کردم بـه قدری آرام صحبت مـی کرد کـه به سختی
مـی شد صدای او را شیند.
خاویـار، اردک و منوی اسپشیـال
نگاهی بـه منوی غذا و قیمت ها کردم؛ خاویـار ۷۵ هزار تومان، لابستر تند و ترش (گوشت مـیگو یـا خرچنگ) ۳۲ هزار
تومان، شان سویـا (اردک سرخ شده) ۱۴ هزار تومان و... تعداد غذاها درون بخش رستوران چینی تنـها بیش از ۸۰ نوع
مختلف بود و در بخش رستوران ایرانی و لبنانی نیز بیشتر از ۶۰ نوع غذای مختلف بـه چشم مـی خورد: جدول حدس بزن 32 کتاب تاریخش معروف است کباب ماهی
سالمون ۱۴ هزار تومان، چنجه ۱۱ هزار تومان و... البته منوی سالادها و دسرها نیز کم از منوی غذاها نداشت. قیمت
غذاها درون دستم سنگینی مـی کرد. بنابراین منو را بـه پیش خدمت سپردم و سراغ مدیر رستوران رفتم که تا از وضعیت مشتریـان
ثابت وغذاها بهتر آگاه شوم.
مدیر رستوران مـی گوید: ((مشتریـان هم ایرانی و هم خارجی هستند، درون حدود ۳۰ درصد مشتریـان ما بازرگانان و سفیران
کشورهای خارجی و مابقی مشتریـان ما ایرانی های متمول هستند؛ گاهی اوقات مشتریـان خارج از کشور، بـه هنگام سفر به
ایران چند روز قبل مـیز رزرو مـی کنند و خیلی از مشتریـان ایرانی ما نیز مشترک ثابت هستند و بیشتر روزها مطابق با
سفارش به منظور آن ها غذا مـی فرستیم.))
گران قیمت ترین غذای رستوران به منظور یک نفر رقمـی بیش یک صد هزار تومان مـی شود کـه شامل خاویـار، سوپ
مخصوص و سالاد اسپشیـال است؛ البته با حدود ۱۵ الی ۲۰ هزار تومان نیز مـی توان غذایی به منظور سرو سفارش داد.
مدیر رستوران از مشتریـان ثابتی صحبت مـی کرد کـه روزانـه یک وعده غذا را درون رستوران مذکور صرف مـی کنند و این
بدان معنا هست که هزینـه یک وعده غذا درون روز، به منظور یک نفر، درون یک ماه رقمـی نزدیک بـه ۷۵۰ هزار تومان مـی شود.
از یکی از مشتریـان رستوران کـه منتظر آماده شدن غذای خود است، مـی پرسم، آیـا شما هر روز بـه این رستوران
برای صرف غذا مراجعه مـی کنید؟ و چه مقدار هزینـه به منظور هر وعده مـی پردازید؟
سرش را بـه نشانـه تایید تکان مـی دهد و مـی گوید کـه ((اوایل فقط گاهی اوقات مـی آمدم، آن هم اگر مـهمان خاص یـا ویژه ای
داشتم. اما درون حدود چند ماهی مـی شود کـه اکثر روزها به منظور ناهار بـه این رستوران مـی آیم و برای هر وعده هم چیزی در
حدود ۲۰ هزار تومان مـی پردازم.))
چند سانتی متر همبرگر
این بار بـه سراغ یکی از محله های منطقه ((عبدل آباد)) واقع درون جنوب تهران رفتم که تا ببینم مردم این منطقه چه مقدار برای
یک وعده غذا هزینـه مـی کنند.
پس از اندکی جست و جو درون منطقه تجاری (بازار فروش)، رستورانی را پیدا کردم کـه دیگر شباهتی بـه رستوران های
بالای شـهر نداشت.
این جا دیگر خبری از موسیقی آرام و نور پردازی های دلنشین نیست؛ حتی مـیز و صندلی ساده هم وجود ندارد.
فروشنده مواد غذایی این محل، غذاها را درون ظروف یک بار مصرف بـه مشتریـان ارائه مـی کند. یک راهروی کوچک در
کنار خیـابان پر رفت و آمد، با سکوهایی سیمانی به منظور نشستن، منویی به منظور انتخاب غذا دیده نمـی شد؛ تنـها نام و قیمت چند
نوع غذا کـه تعدادشان از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمـی کرد بر روی دیوار و شیشـه های رستوران چسبانده شده بود.
رستوران چینی درون تهران
این بار نیز قیمت ها متفاوت بود. مشتریـان تنـها با پرداخت کمتر از یک هزار تومان مـی توانند یک وعده غذایی را
برای صرف بخرند؛ یک پیـاله آش داغ ۴۰۰ تومان، عدسی با کره ۵۰۰ تومان، جغور بغور ۸۰۰ تومان و همچنین
مشتریـان رستوران مـی توانند با پرداخت تنـها ۴۰۰ تومان چند سانتی متر از همبرگر متری را برای صرف بخرند.
نگاهی بـه شیشـه رستوران مـی کنم کـه در مورد خواص غذاها از جمله عدس نوشته هست : ((عدس زیـاد کننده نور چشم، قوت
قلب و آرامش بخش، رئوف و مـهربان کننده، ضد بی رحمـی.))
با یک محاسبه مـی توان دریـافت فردی کـه در وضعیت اقتصادی ضعیف بسر مـی برد به منظور یک وعده غذایی خود (با
احتساب ۵۰۰ تومان) درون ماه رقمـی نزدیک بـه ۱۵ هزار تومان مـی پردازد درون حالی کـه فرد دیگری با وضعیت اقتصادی بالا
و متمول رقمـی نزدیک بـه ۷۵۰ هزار تومان به منظور یک وعده غذایی خود درون یک ماه مـی پردازد (با احتساب ۲۵ هزار
تومان به منظور هر وعده غذایی) و این بیـانگر اختلافی بالغ بر ۵۰ برار مـی باشد.
از فروشنده درون مورد همبرگر متری مـی پرسم و او مـی گوید : ((ما همبرگر متری را از کارخانـه مـی خریم و با قیچی آن را
متناسب با نیـاز خود بـه قطعه های کوچک تر تقسیم مـی کنیم .اما کیفیت همبرگرهای غیر کارخانـه ای کـه خودمان درست مـی
کردیم خیلی بیشتر بود؛ این همبرگر های کارخانـه ای فقط کار را آسان کرده اند. اما طعم و مزه خوبی ندارند و وقتی آن ها
را طبخ مـی کنیم بیشتر شبیـه بـه نان خشک هست تا همبرگر!))
ساعت، یک بعد از ظهر را نشان مـی دهد. آرام آرام مشتری ها بعد از چند ساعت کار بـه این رستوران مـی آیند که تا در
حال خوردن غذا، لحظاتی را نیز استراحت کنند؛ صبر مـی کنم که تا یکی از مشتریـان کـه در حال خوردن غذای خود هست آن
را بـه پایـان برساند که تا با او صحبت کنم؛ بـه قدری سریع غذا مـی خورد کـه کمتر از چند دقیقه غذایش بـه پایـان مـی رسد. از او
مـی پرسم: ((آیـا همـیشـه بـه همـین رستوران به منظور خوردن غذا مـی آیی؟))
در حال پرداختن پول صورت حساب مـی گوید: ((این رستوران نزدیک کارگاهی هست که درون آن کار مـی کنم و غذاهای
خوبی را هم بـه قیمت مناسب بـه مشتریـانش مـی دهد. بـه همـین خاطر چند سال مـی شود کـه به این رستوران مـی آیم.))
وجه اشتراک مشتریـان درون هر دو رستوران درون لبخند رضایتی بود کـه هنگام ترک رستوران بر لبانشان نشسته بود. نگاهی به
ساعت خود مـی کنم، زمان چهار بعد از ظهر را نشان مـی دهد.ی دیگر درون رستوران نیست و من هم حتما بروم .
[دانستنی های زندگی - ایران و جهان درون آیینـه اعداد و ارقام جدول حدس بزن 32 کتاب تاریخش معروف است]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 16:40:00 +0000